ای توگنجی که نهفتی در درون وکلیدت پیداست ای دل/ که رود راه رسیدن به گشودن ای دل/ باشددردرونش هرچه خواهی تو توانی بردار/ سرتسلیم ورضا داری پیش هرکس ای دل/ ره رفتن به رسیدن گنج ویافتن این است/ که توباشی سرسپرده به ندای درونت ای دل/ آن که منفی است ازآن سو آن که مثبت محترمش دار/ این نداهردم وساعت به هشدارهمی دادای دل/ دردم وساعت به درون رویاد خداباش/ تا شوی آشنا آهنگ صدایش ای دل/ آنچه وظیفه ی ماشد گفتن ورفتن بود/ ماهم شدیم گویا دیگرتمام ای دل/
خداوند به نهان وجودیت هر فردی چنان ودیعه ای نهاده که قادرباشد به هرنوع دانش وتوانمندی دست پیدا کند،این ودیعه ی نهاده شده گنجینه ای تمام عیار است که بصورت ندای درون بافرددر تماس است آنگاه که فرد لحظه به لحظه خدا را شاهد برانجام های خودبداند و افکار،گفتار و کردارخود راخداپسندانه به انجام رساند مرتبا این ندای درونی را واضح تر دریافت خواهد نمود.