ترک ودرک

ترک ودرک

به سی درهشت رسیدم منتظرماندم که می آید / شنیدم آن که دیگرهیچ کلام ناید به ترک لازم که بازآید / کمی اندیشه لازم شد،که یافتم چه بد دارم / شناختم آن ،به چهل بازشد کمی زودترکه بازآید / چو نزدیکم درش یافتم ،بماندم منتظر این سو/ تلاشم را دوچندان شد که خواب ناید کلام آید/ زپیش بینی حذرکردم ،بگفتم دل به این ترکم خودت دانی / بگفتا ساعتی مانده که پاکی ها برون آید/ به لحظه درخودم رفتم نشانی داد گذشتم را / به قبل رفتم عمل کردن شدش لازم که اندیشه برون آید / ساکن شدن نیستش به ما جایزدراین معنا / برو گویا به حرکت ترک را لازم به کارآید

تفسیر شعر

*گویا* وجود فرد همچون زمینی است که باید آن را شخم زده وعلفهای هرز را بدرآورد وآنگاه صاف و هموارنموده و برای کاشت آماده کرد،ایجاد میانه روی وتعادل در امورات زندگی همان هموارکردن زمین وترک اعمال منفی همان ریشه کن نمودن علفهای هرز و شخم زدن،زیرو رو کردن گذشته وحال است در جهت دانستن نقاط ضعف و قوت خود،تنها با ترک بدهاست که می توان از حد و مرزها عبور نموده وخود را به سعادت تولد درحریم اَمن الهی رهنمون ساخت.