به سی در نه بگفتم رو پناه آور به این قرآن / برفتم سوی او الناس آخرین سوره دراین قرآن / بشارت داد به من نجوا تمام گردید/ ورودم را به شش تبریک گویم ازاین قرآن / به شِش ظاهر،برو معنا تو شُش دریاب / شُشت لازم شود اینجا چو گفت قرآن / پناه جویم خدایا من در این آخر زنجوایم / ره آدم شدن باشد،خدا یکتاست دراین قرآن / تو دل یارباش مرا از دست این جسمم / پناه آرم به تو کمک گردان همچو کرد قرآن / آرام بودم به نُه روزی دراین نجوا / گویا منتظرت کردند جن وانس را دربرقرآن
*گویا* انسان بایستی به استمراردنبال آگاهی خویش نسبت به عالم هستی وخالق یکتا باشد وچون آگاه شود،بصورت نسبی خواهد فهمید که هیچ علمی کاملترازقرآن نیست،آنگاه که اراده برآگاه شدن باشد،عدم دریافت آگاهی بعلت کمبود انرژی لازم درجهت فهم اسرارالهی است،پس به نسبتی که می توانی عملگرای حقیقت باشی،ازحقیقت بهره خواهی برد.