ذکرخدا

ذکرخدا

زکریا ذکر یا کرد و حَی اش به یحیی شد / پیری خویش ونازائی آن زن سوالی این چنینش شد / سوالی از درون خدا یکتا بگفت او را/ که سهل است ما بخواهیم آن همانش شد / به دانائی ،توانائی درون را یافت / خدایش اندرون، به سه لال شد / سکوتی بس سنگین زبانش قفل / بخود رفتن خدا دیدن خدا دل شد / سکوت کردن به خود رفتن توانائی درآن دیدن / به دانائی درون یافتن زقدرت او خدائی شد / مریم را شکفتن رمز می گشتن به بینائی / رهی روشن به نوشیدن مرحمش اوشد / چو رمضان بود رمز آن بازشد / به پاکی ها نوایش از درون این شد / جهان را سیرنابودی کجاست منجی عالم / صداقت گفت بزودی اندرون خیزشد / پاک گشتی مشرق رو به دانائی وشنوائی / مریم رفت وحاصل را به عیسی شد / ز راست احساس رقم خوردن به چپ حرکت / زنان را رفته اند پاکی به باز گشتن همه ره شد / نمایان گشتن ره چراغش را بیاوردند / که گفت گویا صاحب نورش نمایان شد

تفسیر شعر

*گویا* آنجا که پذیرای مسؤلیت باشی ،ابتدا باید مراتبی ازسختیها،مشکلات،شک وتردیدها راپشت سرگذاری تاآنکه به آگاهی وتوانمندی دست پیدا نمائی،درپس این اُفت و خیزها خواهد بود دریافت مسؤلیت وآنگاه انجام مسؤلیت ،مسؤلیت سؤال است وانجام مسؤلیت جواب آن،هیچ کس نیست که سؤال کند وجواب نداند وهیچ کس نیست که جواب بداند وعمل نتواند،تنها ازخود شروع کنید ودرانتها تنها به خود خواهید رسید.