خواستن توانستن

خواستن توانستن

دی را نظرکردیم به پنجش حرکت از شیطان/ که بیست ویک نورخدا آید درسرزمین ایران /علی را حرکتی است این روزبه پا خیزد زدانائی/ توانش را تو دریابی به نیک بینی عیان ازآن/ رمضان تمام گردد زبان بازشد به ره گوئی/ عیسی کلام اللّه به جسم برخاست دراین رمضان/ نفس درسینه حبس گردید به ره چون آتشی است سنگین/ سحرگاهان به پاخیزد که شیطان بند شد دراین زندان/ به این روز انسان آدم شد به راست گوئی زبان باز کرد/ فرمان بشد دل، برون ریزد صفت ها را از آن پنهان/ بدی رفتید زمین را جنبشی برخاست به قربانی/ پاکترین نقطه نظرافکن نورخدا آید به آن ازآسمان/ زمین نیم بود به زلزال نشان داد قدرت خویش را/ آسمان نام بود،آس تر دهد بیرون به جسمیت عیان/ آسمان را حرکتی مثبت به رحمت ریزدش باران/ مسیرپاک شد به رحمت،فرود ازهفت نوریزدان/ شناس خود را خدا دل را بیاب آنجا خدا/دراین محشربه آخردم خداباشد تنها پشتیبان/ هشداردل گوش کن که دل ناب حقیقت بود/مدفون دلت کردی ،ردّ خدا کردی درآن/ توجسم پاک کن ،دلت دریاب وصادق شو/ نمایان شد صداقت گویا خدائی هست کلاً جهان

تفسیر شعر

*گویا* افراد همگی به صورت بالقوه توانمندهستند واین توانمندی رابایست درگفتارخود جویا شوند وآنرا بیابند،آنچه که میخواهی چیزی است که می توانی ،این توان وخواستن درگفتارشما نهفته است آنگاه که زبان ازآلودگیها پاک شود،حقیقت پنهان آشکارخواهد شد،رابطه ای است بین جسم ونام،جسم زمینی است ونام آسمانی وتنها راه رسیدن این دوبه هم،پاکی وپاک دامنی است.