یک جمله بگوید او، مجنون به شیدائی است/ یک لفظ شنیدن شد ،کر را ،به شنوائی است / نا پیوسته به او را نیست ،یارای کلام گفتن / چون گفت و شنیدن شد،گفتار،به گویائی است /آنجا که زخود گوئی نارسته وبی معنا ،گفتار زخود گفتن / گفتن که او گوید ،آهسته وپیوسته ،عمری، کلام گوئی است / باید ندید،آن دید، دیدارسحردیدن عالم رحمانی / رحمان که او باشد،می بخشد ومیگوئی ، گفتار صف آرائی است / آنجا ،بدانی این ،نیستی تو خود بینی دیداردرآئینه / آن بود تو را دیگر،نادیده توان دیدن،دیداربه خودآئی است / باید بدانی این ، ساختاردیگر را ، که خود ساختی در آن پنهان / آن وجه پنهان را ، نشد دیدن ، مگرعمری فدائی است / پایان عمرت شد تنها فقط دیدن ، دیدار بجا مانده، از آن همه دیدنها / ای کاش زدیدنها ، یک دید از او باشد ، آن دید شفائی است / عمری در پی هر خواستن ، زیرو زبرکردیم دنیای فرو مایه / زین همه دارائی ، آن لحظه آخرشد ، در حسرت فردائی است / عمری فدای قیل وقال این و آن کردن، چه حاصل شد / زخود بشنو ، نشد هرگزچنین دردی دوا کردن ، مگر عمری به تنهائی است / آنجا که شوی تنها ، او را توانی یافت ، گم کرده به خود یافتن / غافل شده از خویشتن ، زین همه فرصتها ، یکدم جدائی است / باید زدرون برخاست ، فرجام چنین باشد ، دانائی انسانها / این دان خروج از قبر ، بیرون زدرون باشد ، دانش اسمائی است / اسماء ازل آموزش آدم شد ، این را خدایت گفته دانائی / آن همه دانائی اکنون کجا باشد ، نیما بگوید اندرونت را هم آوائی است
یک لحظه برقراری ارتباط با خداوند فرد را دگرگون خواهد نمود و آنگاه مستمر وپیوسته از جانب خداوند دریافت خواهد داشت ،عدم ارتباط با خالق، گفتار بی معنا وناقص است ،آنکه دریافت از خالق دارد میداند که خود هیچ است وتمام ارزشمندی به واسطه ارتباط با اوست. انسان جدای از جسم یک وجه پنهان دارد که به واسطه انجام های فرد شکل خواهد گرفت ، فرد هنگام مرگ وجه پنهان خود را خواهد دید ، قیامت نیز تمام افراد وجه پنهان خود را خواهند دید،در جهت ساختن وجه پنهانی،اعلاء باید تمام انجام ها مثبت باشد،خالق این وجه پنهان را بصورت بالقوه بسیار دانا وتوانا خلقت نموده،حال هر فرد به نسبت فعلیت دادن،میتواند از آن برخوردار شود.