میزبان جان

میزبان جان

بارالها خلقتت خلقی نکو ازآن توست / خلق صاحب، امر بر پیمان توست / آنچه آدم وا نهاد، عهد و پیمان با شما / او به میدان پا نهاد، خواهان توست / بارالها نام به نامداران نهادی تا بحال / حال به نام آری تمام مردمان ، آستان توست / هرکه باشد امتحان تِست نام ، نامدارشود / این پذیرفتن چه باشد ، حکم جاویدان توست / آنچه نامها اندرون دارند ، همان خواهنده ای / خواهندگیهایت چه شد ، جملگی را ناتوان اِزآن توست / ناتوان از درک نام ، نادان بماند این میان / نادان مبارزگر شود، او همان میزبان توست / هرکه را با نام خود خلقت صدایش میزند / این صدا ازحَلق خود ، خُلقی نمایان جان توست / خُلق وخویت شد سرشتی در نهان و گه عیان / آنچه پنهان میکنی این بدان زندان توست / آنچه داری اندرون ذات خویش باید آن ابراز کنی / ابراز هویت، به نامت میکند فرمان توست / جمع پنهان کرده ها ، کور و کر لالت نمود / شنوا و بینا آنچه گفت جملگی، ادیان توست / ما بگوئیم زندگی باشد شناخت اصل خویش / با شناخت خود خطاهایت شود جبران توست / زندگی چون سخت وآسان، جملگی شد امتحان / امر نوع زندگی نیما بگفت میزان توست

تفسیر شعر

خلقت خالق بی نهایت ارزشمند است ،هرمخلوقی نامدار الهی است غیر از بشریت، و بشردر این عالم خود باید جویای نامی الهی شود، نامدار یعنی اجرای فرمان خالق که کل مخلوقات مجری آن هستند الا بشر که ناتوان از اجرای فرمان خالق است، هرنامی خاصیتی در نهان دارد که بایست مجری آن باشد، حال هر فرد باید خاصیت خود را در این خلقت بیکران جویا شود ، آنکه خاصیت خود را نداند، نادان است ،این خاصیت است که خُلق وخوی فرد را شکل میدهد ،افراد گاهی سرشت خود را نشان میدهند و گاهی پنهان میکنند ،آنجا که پنهان کاری باشد برمثال زندانی است که فرد خود را درآن حبس نموده باشد،پس باید خود را از زندان خود رها نمود که این امر محقق نخواهد شد الا با ابراز نمودن خُلق خوی واقعی خویش ،درچنین حالتی آرام آرام پی به هویت خود خواهید برد که فرمان اجرائی شماست ، آنگاه که هویت واقعی خود را ندانی به واقع کور و کر هستی ونمی توانی دِین خود را نسبت به خالق شناسا شوی ، ادیان الهی در جهت این شناسائی شکل گرفته اند، دوران زندگی افراد تنها در جهت یافتن وساختن این خُلق وخوست که اگر بتوانی سرشتی الهی را تحصیل کنی خطاهایت مورد بخشش خداوند واقع خواهد شد ، پس نوع زندگی هر فرد نهایتاً منجر به شکل گیری سرشت او خواهد شد و این سرشت افراد است که در پایان عامل جداسازی شده ونیک وبد را از هم سوا خواهد نمود.